- ۰۱/۱۰/۰۷
- ۰ نظر
فقط سعی کن شنبه زیاد سرتو بالا نیاری اگه آوردی یه دستی تکون بده یا ی سلامی کن یا...
بهم میگه صبر کن ...
هیچ پیامی نده تا آخر امتحانا...
صبر کن...
فقط اگه دیدیش فلان و بیسار...
بحث من همون دیدنشه
نمیتونم...
چون تنها نیست هیچوقت که بشه...
نمیدونم واقعا...
همین دیروز که بخاطرش رفتم و تهشم با اینکه میدونستم اون طرف ایستادع چون تنها بودم نرفتم اون سمتی ... تا اینکه یهویی تو راهرو دیدمش ، چشم تو چشم شدیم و من سریع رومو برگردوندم و از کنارش رد شدم...فا گفت نمیدونس من اونجام که میبینمش ، وقتی رد شدی برگشت ضایع نگات کرد ، و من دیوانه فکر کردم اگه سریع نگامو برگردونم و رد شم منو نمیشناسه:))))
یعنی شناخت ؟
خب به ...
خدایاا
چقدر زندگی سخته...
قشنگ حس میکنم منطقم باید بیاد بالا و نمیاد:)
خب این فرد نسبتا اوکی برخورد کرد ولی صرفا بحث برخورد نیست ، بحث ادامه دادنه
و اینکه حسمیکنم چند وقته که عزت نفس من خدشه دار شده و تمام این کارا شاید به این دلیل باشه :)
پیامبر از تموم بیخیالیات و به یه ور گرفتنات خسته ام ...
کاش متوجه شه که ...
اصلا چیو...
اون اصلا مگه ... اون اصلا مگه...
تمومش کنم؟
یا صبر کنم؟
اگه تا آخر هفته بعد هیچی هیچی ...
تمومش میکنم
امیدوارم این فقط یه حرف نباشه
واقعا نمیدونم تهش چیه...
اصلا قصدی داره یا اصلا بهش فکر میکنه که بخواد کاری بکنه؟
یعنی واقعا همه چی به پشمشه؟ یا یه جوجه خروسه که میخواد بگه من خیلی گنگم و هیچی برام مهم نیست...
توأم میبینی اینجایی؟ واقعا به پشمم نیست ولی اوکیم!
خب اختر حقیقتا حرفت درست بود که گفتی میتونی خودت بری تجربه کنی ببینی ، که از تک تک حرفا و رفتارای طرف دنبال منظور و ... آیی.
پیامبر چه حسی داشتی راجب اون شب ؟
پیامبر اصلا به اون شب فکر کردی؟
اصلا به حرفایی که من زدم یا حتی سوتی هایی که من دادم فکر کردی؟
اصلا میدونی مفهوم اوکیع چیع؟
تو ذهن تو این یه چیز و تلاش یه طرفه اس؟ اینکه هی من هی من؟
وتوام تو تمام این مدت حتی این ب فکرت نرسید که بخوای بری ببینی من مال کجام :) یا حتی ترم و ...
:)
یعنی واقعا چطور میشع؟
میخوام به این فکر کنم که...
من به خودم افتخار میکنم
بابت ریسک بزرگی که کردم
شجاعتی که به خرج دادم و تمام کارهایی که برای چیزی که میخواستم کردم ....
و خوشحالم
اون روز درسته کلی استرس کشیدم اما خوش گذشت ، خاطره شد، تجربه شد، یه درس خود شناسی شد :)
توروشناسی شد :)
اینکه بعضی جاها اتفاقا خیلی بزرگی
بعضی جاهام هنوز کوچیکی واقعا
خیلی کوچیک
حس کردم این یه تجاوز محضع
چون تو خیلی بچه ای :)
کاش این بخش از رفتارت یه جور دیگه ای بود
کاش توأم پیگیر بودی
کاش توأم یکم اهمیت میدادی به جای صرفا خندیدن
فا میگه شما نیمه هم نیستین!
زهرا میگع خب تو که اونو نمیشناسی شایدم باشه...
ولی من فکر میکنم این فرد خب آدم خوبیه ، چیزای خوبم زیاد دازه، ولی قطعا چیزای بد هم داره، مث هر آدم دیگه ای !
بحث اینه چون این طوری شروع شد الان خیلی پیچیده اس!
واونم خیلی مغروره حتی اگه خوشش بیاد بازم حسمیکنم یا مغروره خیلی یا همینجوری که خودش میگه اصلا بهش فکر نمیکنع،به آینده فکر نمیکنه ،و ...
نمیفعمم این چیز خوبیه ؟
چی میگی پیامبر ؟ :)
قطعا من باید ادامه بدم از نظرت و اگرم ندم به پشمتع نه؟ :)
نمیدونم :)
کاش یکم ذوق بیشتری داشتی :)
سفارش دادی؟ با یه نگاه منتظر و لبخند :)
آخ :)
چطور میشه؟
یا
نه نه نه نه
:)
چقدر خوبه که تموم شد و انجامش دادم ...
به این فکر میکنم که آیا دوره بهمنشو برم چون اونم میخواد بره یا بذارم تابستون برم ؟!
و حتی دارم به این فکر میکنم که ارشدمو چیکارکنم که..
درسته که میشه گفت مثبت پیش رفت ( البته با کلی سوتی منمنننممم)
ولی بحث اینجاست که آیا این فرد صرفا گفته اوکیع و قرار۷ دوباره بره تو فاز ب پشم گرفتن و هیچ غلطی نکنه و توقع داشته باشه من کاری کنم !
اصلااااا من با این کار حجتو تموم کردم به نظرممممم
و فوقش و تهش با شرکت تو اون دوره بخوام کاری براش بکنم :)
اگه کاری دیگه در جهت مثبت انجام نده منم نمیدم
مرسی
یعنی فردا قراره چی بشه؟
سعی میکنم بهش فکر نکنم تا برسه ولی هی به حرفایی که میخوام بزنم فکر میکنم :)
چطوووور میشع واقعا :)
زندگی خیلی عجیبه !
پیامبر تو فردا قراره مغرور باشی؟قراره ساکت باشی؟ قراره همونجا جبدی؟ قراره جوری رفتار کنی که من بگم تموم شد بریم؟ یا شایدم قرار۷ ضبط کنی؟ :)
ممکنه اینجوری باشی؟
یا ممکنه خوب برخورد کنی و تهش ، شب بگی خب فلان ؟
پیامبر ... فکر میکنی به فردا ؟ یا داری مثل خر درس میخونی؟
مثل من حرف برای زدن آماده میکنی؟ یا به پشماته؟
پیامبر ممکنه به دوستات گفته باشی و اونام راجع به فردا باهات ح بزنن؟
پیامبر حقیقتا ممکنه فردا نیای یا دیر بیای یا بری تو بشینی و من در به در بگردم که تو کجا نشستی؟ چطور میشه؟ نمیشه بهم قبلش پیام بدی که کجا همدیگرو ببینیم؟
پیامبر ممکنه راجع به قضیه سن و فاصله و ... حرفی بزنی و بگی مشکل داری؟
پیامبر ممکنه فردا اصلا با گریه یا بغض بخوام از پیشت برم؟
پیامبر ممکنه فردا جلوت ندونم چی بگم ؟ ممکنه جوری سرد باشم که تو باز نظریات ذهنیتو تایید کنی؟
پیامبر یعنی ممکنه فردا راجب من فکر کنی که ...
پیامبررر:) حسمیکنم ج تو یه چیز واضحه و من فقط کمر همت بستم ک. قبل اتمام ترم یه شکست عاطفی تجربه کنم
ولی هرقدرم الان پشیمون شده باشم یا ...
یا مغزم بخواد بهم القا کنه که تو اونقدرام برام با ارزش نیستی و ...
دیگه کار از کار گذشته :) کنسل نمیشه کرد و من ریدم ؟ :)
ممکنه فردا اون هیچی نگه و من کامل بخوام کارت و ... رو ردیف کنم؟
ممکنه وقتی اصرار زیاد کردم کارتشو بد۷؟
ممکنه بگه من میرم بالا و تو پایین؟
ممکنه خودش بگه خب دیگه بلند شیم؟
ممکنه هیج حرفی برای زدن و هیچ سوالی برای کردن نداشت۷ذباش۷
ممکنه بگه من حرفی ندارم و اومدم به حرف تو گوش کنم
ممکنه خیلی مغرور بازی در بیاره ؟
وای ممکنه ؟
یا ممکنه...
نمیخوام راجع به چیزای خوب ح بزنم !
همیشه اینکه ناامید باشی و بعد اون اتفاق بد بیفته خ بهتره تا اینکه امیدوار باشی و نابود شیم!
فا میگه خنثی باش.
هستم.
خنثی ام که دارم نفس میکشم. ولی به چیزای بدی که ممکنه بشه فکر میکنم که مغزم قدرت تحلیل و ... از الان داشنه باشه واونجا فریز نشه
از الان :)
قوه تخیل ، قوه سخنوری، قوه بحث رو گرم کردن، قوه شوخ طبعی معتدل، هرچی که برای فردا نیازه
میشه خودتونو گرم کنین سلولای عزیزممم:)
نمیخوام فردا وقتی اومدم خونه و تا شب طرف هیچی نگفت فکر کنم من مقصرم یا من چیزی کم گذاشتم
دیگه فردا باید همه چی واضح بشه
بسه :)
خدایا میشه فردا روز خوبی باشه؟
کمبود عزت نفس مارو تو شرایط تکراری قرار میده
البته خودمون، خودمونو تو شرایط تکراری قرار میدیم
انتخاب آدم های شبیه هم
انتخاب پی در پی شغل اشتباه
رفتار های غلط در روابط عاطفی مختلف
چون مدام بصورت ناخوادگاه میریم سمت تجربه هایی که بیشتر بهمون ثابت بشه که بی ارزشیم
باشه یعنی تو آنلاین نشدی به مدت ۱۶ ساعت!!!!
باشعهه!!!!
آخ من چقدر احمق بودم که دوباره به تو پیام دادم و تازه میخواستم چیکار هم بکنم :)
چه قدم بزرگ و احمقانه ای میخواستم برای تو احمق بردارم!
نمیدونم غرورم کجا رفته ؟ من هیچوقت اینطوری نبودم :) هیچوقتتتت انقدر به این مرحله خفت نرسیده بودم ... اصلا اگر به یکی بگم باور میکنه من این رفتارو کردم ؟
احساس بی هویتی میکنم
احساس میکنم داره بازیم میده
چقدر خوشحال شدم وقتی کیم گفت خب شاید چون تو اونجا یه طور بودی و اونجا یه طور دیگه این مغزش رگ به رگ شد و فکر کرد شاید فاز این دختره چی
یا چرا شبیه اونی که بود نیست یا حتی چرا داره خودشو میگیره و شروع کرد خودشو گرفتن
وسریع رفتم بهش پیام دادم بعد این قضیه تا بخوام این ذهنیت رو درست کنم !
وای خدایا خدایااااااا باورم نمیشه
هدفش چیه!
شاید واقعا دلش نمیخواد و با اینا داره نشون میده!
شایددمیخواد من مستقیم هدفمو بگم , چون فقط دارم باهاش حرف میزنم و ...
آخه خر نشووووو اینم باید تو بگیییی؟
چرا اون مث یه تیکه ماست ی گوشه ایستاده وتو همه چیزو باید کنترل کنی؟
فقط خوشگله :) همین ! حس میکنم فقط خوشگلی پیامبر
دارم به چی تو تکیه میکنم
دارم به چی تو امید میبندم
من قبلی ، من دوسال پیش هیچوقتتتت هیچوقتتتتت همچین کارایی نمیکرد هیچوقتتتتت غرورشو برای یه آدم انقدر زیرپا نمیذاشتتتت و من همه این کارا رو به این خاطر کردم که بخوام اولین چیزی که تجربه میکنم تو زندگیم با کسی باشه که خودم انتخابش کنم ،
برابری جنسیتی؟ :)
تو ایران چرته!
اولش فک میکردم خیلی خوب برخورد کردی :) فکر کردم چقدر خوب و با شخصیت باید باشی :) ولی الان این حسو بهم نمیدی :)
به قول هالزی حسمیکنم زیاد بالا بردمت که دیگه نمیای پایین :))
خیلی ناراحتم از خودمم
برای چند بار باید بهم ثابت شه که این فرد ارزش تلاش کردن ندارع؟چمن هی دنبال ی. دلیل یا حتی بهونه ام که برم دنبال ...
وای کاش یکی بود میزد تو سرم :) حسمیکنم چون فا.. تو این فازهاس و منم صبح تاشب باهاش در ارتباطم و آدم شبیه دوستاش میشه کم کم اینجوری رفتار کردم
حس میکنم چیزی که بدم میومد و ازش همیشه اونو نهی میکردم سرم اومده
خیلی حالم بده
خدا رو میخوام ، :) اونم معلوم نیست کجاس :) معلوم نیست کجا نشسته که من باز برم دنبالش :) چرا من همیشه باید برم دنبالتون؟ چرا شما نمیاین؟ چرا شما برای من تلاش نمیکنین؟
فکر کردین کی هستین ؟ فکر کردین من چقدر باید غرورم خورد شده :)
فکر کردین چقدررر برام سخته این همه تغییر؟
فکر کردین یا نه؟ فقط دنبال اینی که من چیزایی که گفتی ر انجامنمیدم؟
اصلا اون چیزا رو تو گفتی ؟
بریدم از همه :) حسمیکنم ته ته ته ته همه چیز خانواده من که دارم
بابامع که همیشه میاد دنبالم :) همیشه هوای منو داره هرچی بشه اون میاد منت کشی :)
هرچی هرچی بشه :)
چقدر من بازم از این آدما میخوام :)
من آدمی نیستم که بخوام یه ارتباط رو کنترل کنم و جلو ببرم
آدمی نیستم که هی بخوام یه طرفهبزاش تلاش کنم
اصلا چه ارتباطی
ما با هم ارتباطی نداریم جز چند بار حرف زدن
حس میکنم زر میزنم و زود وابسته میشم
حسمیکنم خیلی بیشتر از اونی که فکر میکردم احساس دارم و خیلی قویان واگه بیفته کنترل دستشون کارای عجیب زیادی میکنن کهمغزم دیگه نمیتونه کنترلشون کنه :)
الان آهنگی که یه ساعت داره پخش میشه the sign of the time هریه:)
الهی فدای صداش بشم :)
حس میکنم
داشتم مینوشنم اگه اومده که صرفا رد شه از زندگیم به جاش درسای زیادی یاد گرفتم هم راجب خودم هم راجب روابط آدما
ولی فکر کردم شاید بمونه :)
حالم داره از قلبم بهم میخوره
آدمی که بخواد بمونه بعد ۱۷ ساعت سیننمیکنه؟ اونم جواب سوال به این مهمی زو؟
ببه روش بیارم؟ :)
یعنی اگه جواب داد به روش بیارم این دیر جواب دادن رو؟
نمیدونم واقعا
خدایا میشه یه کاری کنه من بیشتر به خودم گند نژنم؟
میشه برای من شخصیتی باقی بمونه؟ :)
میشه الان دنبال قهر و انتقام نباشی؟ میشه یکم مهربون شی با من بعد این همه بدشانسی هوایی که اوردم؟
میشه یکم به حرفت عمل کنی و نزدیک دل شکسته ام بمونی ؟
میشه بشنوی منو؟
میشه یه کاری کنی که من ...
میشه یه کاری کنی؟
میشه جوابمو بده که بیشتر از این ...؟
فقط جواب بده که مهدتمومش کنم
یعنی میشه جواب ندع؟
یعنی میشه تا خود چندروز بعدم سیننکنه بعد سین کنه وهیچینگه ؟ :)
وای وای وای :)
خیلی بد میشه
دارم حس اینکه مزاحمشمبهم دست میده
اینکه میخواد منو دککنه
شایددمیخواد صرفا غرروشو بهرخم بکشه
هرچیکه هست میتونس خیلی مستقیمتر بپرسه
میتونست خیلی خیلی مستقیمتر بپرس۷
کارگاه رفتن که بیخوددبد حسمیکنم
یعنی چی یعنی چی یعنی چی
فاک یو فاک یو فاک یوووووووو
فکر کردی کیهستی؟
خیلی بالا بردمش خیلی خیلی خیلی خیلی حتی یگانه ام بین این وح گفته بود حبهتره
من چرا سر یه لباس آبی خودمو به فنا دادم؟
بریدم واقعا ! از همه چی بریدم...
چی میشه پیام بدی؟
چی میشه؟
چی میشه؟
یعنی واقعا منظورت همینه؟
یعنی واقعا زندگی میتونه انقدر تلخ بشه؟
انقدر جدی؟
چرا وقتی تلاش میکنم برای یه چیزی جوابی که باید رونمیگیرم؟
خسته ام؟
مونوتونیا؟
آره؟
میشه پیام بدی ؟ :)
میشه میشه میشه ؟
میشه ...؟