یه ناشناس و دنیای گردش

اینجا بدون سانسور مینویسم :)

یه ناشناس و دنیای گردش

اینجا بدون سانسور مینویسم :)

۴ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است

پفیلای سفید آبی !

 

امروز که چشم تو چشم شدیم برخلاف دفعات قبل ک خیلی گذری بود یا سریع من چشمامو

میچرخوندم ۲ثانیه طول کشید.

من ترسیدم ک نکنه فهمیده باشی !!!!!!!!!!

 

*

 

:)

 

خیلی مسخرست ولی اگه تقلب میخواستی بهت میدادم :)واقعا دلم میخواست یه کمکی 

بکنم بهت . شاید بهتر باشه بگم یه خودشیرینی مزخرف :)))

 

همون شبی که حس کردم دارم باهات صمیمی میشم و این چقدر حس خوبیه !

تو جرئت حقیقت تو تلگرام تو گروه چهارنفره موقتیمون گفتی رو فلانی که تو کلاسمونه کراش دارم :(

من در اون لحظه خیال پردازی های فانتزیم سکته کردند:)

گفتم نه نه این خط قرمزه !

برات خوشحال شدم !

کلی کلی استیکر و گیف پر هیجان و خنده دار فرستادم.

گفتی دختره ازم دوسال بزرگتر و خودم امشب که فهمیدم دپرس شدم

من اولین نفر گفتم : مگه سن مهمه؟! :|

اون یکی دوستم گفت : مهم اینه خوشگله

و اون شب کذایی بعد کلی خندیدن و حرف زدن و رفیق بودن تا ته خط خدا گفت که ببین این نه ببین این از همون اول نه !

:)))))

از ساعت 2 و نیم نصفه شب که تو اومدی تو گروه و همه اونایی که بیدار بودیم یهو خوابمون پرید تا خود 8 صبح که

مثل دیوونه ها بیدار موندیم و بازی کردیم و حرف زدیم من واقعا خوشحال بودم که دارم با تو وقت میگذرونم .

ولی تو حتی منو نمیشناختی.

بهم گفتی تو کدومی؟!

:)

"م" بهت گفت خسته نباشی :) بابا همون دختر .....!

گفتی: میخواستم هی بپرسم

گفتم عکسم که هست رو پروفایلم

که گفتی این چیه ؟! این که هیجی معلوم نیست ؟ :)

و تو منو نمیشناختی

ولی من چرا انقدر تورو میشناختم ؟!

 

*

 

قرار شد اون حرف بدی که از دهنت سر کلاس راجع به استاد شنیدم رو به کسی نگم با خنده گفتی :

خواخر مه ابرو ر دار تی فدا ( و من مردم برای فدات شم اخرت :) )

ولی تو جرئت حقیقت اون شب گفتی من فقط از یه نفر سوال دارم و اسم منو اوردی

مثل دیوونه ها گوشی به دست خندیدم و گفتم چرا؟!

. گفتی: من چی سر کلاس گفتم که تو گروه گفتی بدتر از اینا هم شنیدی از من؟!

و من با خجالت خیلی سربسته گفتم و اون گفت این که بد نبود :|

و گفتی :

پسرا همشون بی ادبن فقط من تن صدام بالاست زود لو میرم :)))

 

 

صبح که شد گفتی میخوای بری کله پاچه بخوری و پیاده روی کسی تون میاد؟!

:)

گفتم تو ادم فوق العاده اجتماعی هستی :)

گفتم نه !

یعنی نمیرفتم ! قطعا نمیرفتم !

بعد اون دختری که روش کراش داشت !

بعد اون حس بد !

همه اینا به کنار من کی با یه پسر رفتم تنها بیرون ؟!

هرچند از اون پسر خیلی خوشم بیاد ؟!

 

آبی اسمونی تو فکر کردی خب همه اینا میرن میخوابن ولی من تا اخر اون روز نخوابیدم و مثل خلا ساعت 8 صبح 

رفتم خیابون گردی و با یه هنسفری تو گوشم.

و به تو فکر کردم !

و به تو !

و به...

اون دختری که ازش خوشت میاد !

 

:)

 

 

*

 

 

نمیدونم الان باهمین یانه؟! قرار بود "آ" شمارو بهم برسونه !

"م" میگه که نه هنوز خبری نیست !

یعنی ممکنه اون گفته باشه نه؟!

درصورتی که "آ" میگفت اون دختره هم از تو خوشش میاد آبی اسمونی

همون شبم بهت گفت که اون دختره ام مثل تو ازت خوشش میاد و تو خوشحال شدی

گفتی کراش دوطرفه خیلی خوبه !

راست گفتی.

کراش دوطرفه خیلی خوبه !

 

:)

 

هیچی یعنی واقعا هیچی !

مثلا قدامون :)

تو بلندی و چهارشونه

ولی من قدم کوتاست :( به قول "م" که وقتی میخواست بهت معرفیم کنه و گفت قد متوسط شایدم با ارفاق بشه گفت قد متوسط.

سیگار تو دستت کلی تفاوته :)

روابطتت با ادما کلی تفاوته ! کلی درده :)

هرچند من از همین خونگرمیت خوشم اومد.

از همین بامرامیت.

از همین رفیق بازی های تا ته خطت.

بهت گفتم ؟!

نه نگفتم.

وقتی اون شب گفتی این 6 تا همونایین که پایتن تا ته خط چقدر ذوق کردم که منم جزو همون شیش تام.

:)

خیلی خیلی خیلی خیلی ذوق کردم ولی تو قطعا نفهمیدی.

داشتم از تفاوتامون میگفتم.

ببین خاطره های فوق العاده محدودم با تو چه طوری حواسم رو پرت میکنه؟! :)

تو خونگرمی و من از این خوشم میاد.

ولی از صمیمتت با دخترا خوشم نمیاد.هرچند به اسم دوست نه دوست دختر هرچند که تو واقعا واقعا ادم فرندلی باشی و همه

رو به یه چشم ببینی ولی من هیچ وقت با یه پسر تو واقعیت دوست اجتماعی نبودم.

صمیمی نبودم.

من با تمام پسرای فامیلمون در حد سلام و احوالپرسی ساده بودم و این دوست اجتماعی رو :) دوسش ندارم.

نمیدونم شایدم چون از تو خوشم میاد از دوست اجتماعی های تو خوشم نمیاد :)

تو تنها پسر تو کلاس هستی که من دوست دارم باهاش صمیمی باشم.واقعا دوست دارم.

ببین ببین ببین تو حتی داری به اعتقادات منم دست میزنی :)

تو ادم فوق العاده اجتماعی و عاشق شلوغی و ادمای زیادی

من ولی نه :) نه اینکه اجتماعی نباشم ولی قطعا در مقایسه با تو هیچی نیستم.

بعدم...

اعتقادات من

اعتقادات تو که یه فاز دیگست.

رپی که گوش میدی.

رپی که خوشم نمیاد.

:)))))))

من و تو خیلی فرق داریم.

مثلا احتمالش صفر درصده که یکی من و تورو ببینه و بگه اع شما بهم میاین !

 

 

اینجا رو آبی کردم چون تورو با رنگ آبی میشناسم :) رنگ غالب پیرهنات !

 

*

 

تو لایو بچه های خوابگاه پسراکه از تو گوشی دوستم داشتم میدیدم یه لحظه رد شدی ! با یه تیشرت و شلوارک تا زیر زانو.

دور بودی روبه روی پنجره و یه سیگار دستت !

نشناختمت!

تا اینکه اون پسره صاحب لایو اسمتو و اورد و ...

آخه کی این اسم عجیب رو جز تو میتونه داشته باشه؟!

نمیدونم چی شد گفتی نگیره ازت یا چی که لایو برای دو دقیقه قطع کرد :)

خواستم بگم دیدمت با اون سیگار تو دستت !

روز به روز خدا بیش تر و بیش تر تفاوتای من و تو رو میندازه جلوم :)

میدونی؟!

حس میکنم واقعا دوسم داره

خدارو میگم.

ولی  من مثل دیوونه ها دعا میکنم تو از من خوشت بیاد :(

خوشت میاد؟! خوشت نمیاد؟!

تو به من گفتی خواهر !

تو به من گفتی خواهر و قطعا تو مرامت نیست به کسی که به چشم خواهر نگاش کردی جور دیگه ای نگاه کنی :)

نمیدونم شاید م بشه !

ولی ما هیچیمون شبیه هم نیست .

هیچی .